نوع مقاله : علمی ـ ترویجی
نویسندگان
1 دانشگاه امام صادق ع
2 گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
مقاله «عایشه بنت أبی بکر» اثر اسلامشناس آمریکایی، دنیس اسپلبرگ است که در دایرةالمعارف قرآن لیدن به چاپ رسیده است. او در این مقاله، دو ماجرای تبرئه عایشه از زنا (إفک) و جنگ جمل را محور اصلی پژوهش خود در بازشناسی سیمای عایشه قرار داده و سپس به تحلیل هر یک میپردازد. نوشتار یادشده نقاط قوت و ضعف متعددی دارد. وی با تفسیری که از "أم المؤمنین" ارائه نموده و بر اساس آیه شریفه «وقرن فی بیوتکن» (احزاب/33) زنان مسلمان را محکوم به خانهنشینی و نیز پرهیز از مناصب سیاسی به علت مشارکت عایشه در اولین جنگ داخلی در اسلام (جنگ جمل) میداند. افزون بر این، مدعی میشود که شیعه اعتقادی به عفت عایشه نداشته و راه را برای اتهام به وی باز گذاشته است. وجود چنین ادعاهایی در مقالات دایرةالمعارف قرآن لیدن، ایجاب میکند تا قرآنپژوهان مسلمان به پاسخگویی و اعلام دیدگاه صحیح اسلام در این خصوص بپردازند. در نوشتار پیش رو ضمن تقدیم محورهای اصلی مقالهی مزبور، آرای مؤلف در بوته نقد قرارگرفته و پاسخهایی مستدل بر اساس منابع شیعه و اهل سنت ارائهشده است. در ابتدا معرفی کوتاهی از اسپلبرگ و آثارش اصورت گرفته و پس از تحلیل محتوایی مقاله مذکور، مهم ترین ادعاهای نویسنده مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
سالهاست که اسلامشناسی ـ جدای از اهداف سلطهجویانه ـ در غرب رواج یافته و دانشمندان بسیاری به مطالعه قرآن مجید و علوم آن پرداختهاند. حاصل پژوهشهای خاورشناسان ـ به رغم تلاشهای گستردهشان ـ خالی از اشکال نبوده و احیاناً نقدهای جدی بر آنها وارد است. به خصوص اینکه نگاه مستشرقان به اسلام، کارآمدی لازم را در به سعادت رساندن بشریت نداشته و آنها دیدگاهی متفاوت به مبانی دینی دارند.
دایرةالمعارف قرآن لیدن نیز از این امر مستثنا نیست و با وجود نویسندگان مسلمانِ غربنشین در میان مؤلفان آن، بخش عمده مقالات توسط اسلامشناسانِ غیرمسلمان نگارش شده است. حقایق آمیخته به باطلی که در برخی مقالات با نام اسلام در چنین کتابهایی ـ که راهنمای جوانان غربی در بازشناسی اسلام به شمار میرود ـ قرار میگیرد، موجب بدبینی به اسلام راستین میشود. لذا بر مسلمانان آگاه واجب است تا در جهت نشر حقیقت اسلام، این آموزهها را در بوته نقد قرار دهند و سره را از ناسره جدا کنند.
مقاله «عایشه بنت أبی بکر» نوشته دنیس اسپلبرگ، همانند بسیاری از پژوهشهای خاورشناسان از نقصهای روشی و علمی بینصیب نیست. هرچند به نظر میرسد او قصد داشته با رعایت انصاف، دیدگاه هر دو مکتب شیعه و سنی نسبت به شخصیت بحث برانگیز أم المؤمنین عایشه را بازتاب دهد، لکن در عمل، برخی از آرایی را که موردقبول هیچ یک از طرفین نیست به ایشان منسوب مینماید. علاوه بر اینکه مستشرقان غالباً از طریق اهل سنت با اسلام آشنا شده، لذا مطالبشان با وجهه نظر شیعه فاصله دوچندان دارد.
از اینرو، اهتمام نوشتار حاضر بررسی مدخل مذکور بوده تا برخی ادعاهای مؤلف نامسلمان آن ـ مستدل به آرای بزرگان دو مذهب امامیه و اهل تسنن ـ مورد انتقاد و پاسخگویی قرار گیرد. قبل از این نیز پژوهشی در نقد بخش ماجرای افک از همین مدخل به چاپ رسیده که تلاش شده بر مدعای اسپلبرگ مبنی بر صریحترین آیات در رابطه با عایشه و همچنین تفاوت آشکار تفاسیر فریقین در شأن نزول این آیات استشکال گردد و از دیگر جوانب صرفنظر شده است. بهعلاوه، در آن مقاله، ادعای اسپلبرگ مبنی بر تعصب جنسیتی مفسّران مسلمان و اجحاف در حق زنان مورد نقد واقعشده که در مقاله حاضر به آن پرداخته نشده و از جانب دیگری به ادعاهای اسپلبرگ نگاه میشود. پژوهش کنونی در مقام پاسخ به پرسشهای پیش روست: اسپلبرگ چگونه به معرفی عایشه پرداخته است؟ چه نقدهایی بر دیدگاه مؤلف در باب شخصیت عایشه وارد است؟
1. گزیدهای از سوابق علمی مؤلف
دنیس اسپلبرگ (Denise Spellberg) (متولد 1958م.) پژوهشگر آمریکایی در تاریخ اسلام و از سال 2014م. تاکنون، دانشیار بخش تاریخ و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه تگزاس میباشد. وی دارای مدرک کارشناسی تاریخ از کالج اسمیت و نیز کارشناسی ارشد و دکتری در همان رشته از دانشگاه کلمبیا بوده که این مدارک را در سالهای 1980، 1983 و 1989 دریافت نموده است.
دو کتاب معروف وی، «سیاست، جنسیت و گذشته اسلام: میراث عایشه بنت ابی بکر » و «قرآنِ توماس جفرسون: اسلام و بنیانگذاران » بوده که به ترتیب در سال 1994 و 2013 میلادی به چاپ رسیده است. در کتاب نخست، بحث گستردهای از زندگی عایشه دختر ابوبکر و همسر رسول خدا به همراه نقش محوری او در تاریخ فرهنگی اسلام شده است و مؤلف کوشیده تا نشان دهد چگونه مفسرین متأخر با بازتفسیر نقش عایشه در جنگ جمل، این را دلیلی برای پرهیز زنان از مشارکت در قضایای اجتماعی گرفتهاند. در کتاب دوم، او به نسخهای از مصحف شریف که به دست توماس جفرسون (سومین رئیسجمهور آمریکا) رسیده و نیز دیدگاه او در خصوص آزادی دینی در ایالاتمتحده پرداخته است. دو کتاب مذکور بازتاب فراوانی در رسانههای داخلی و خارجی داشت و جوایزی را برای مؤلف به ارمغان آورد (https://liberalarts.utexas.edu/ffiles/dams21/nKilnaSXrg). از دیگر تألیفات او میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
ـ عایشه و سنت تاریخی اسلام، در دست چاپ توسط دانشگاه کلمبیا؛
ـ باراک اوباما و اسلام هراسی، در دانشنامه اسلام و جهانِ مسلمین، ویرایش دوم، نشر مکمیلان در 2016؛
ـ هند بنت عتبه، در دایرةالمعارف اسلام، ویرایش سوم، چاپ بریل در سال 2007؛
ـ اسلام در آمریکا، مخاطرات در خاورشناسی جدید، در نشریه مطالعات خاورمیانه، سال 2016م؛
ـ نگارش زندگانی نانوشتهی حوّا در اسلام، در نشریه بینالمللی مطالعات خاورمیانه، سال 1996م؛
ـ فعالیت سیاسی و نمونه عمومی: برداشتها از عایشه در جنگ جمل، در کتاب زنان در تاریخ خاورمیانه چاپ دانشگاه ییل به سال 1991م؛
ـ عایشه بنت ابی بکر، منتشرشده در دانشنامه آکسفورد زنان در تاریخ جهان، چاپ آکسفورد به سال 2008م؛
ـ مهدی و علما، دانشنامه خاورمیانه جدید و شمال آفریقا، ویرایش دوم، نشر مکمیلان در سال 2004م؛
ـ قرآن و حدیث، دانشنامه زنان و ادیان جهان، نشر مکمیلان در سال 1999م.
2. محورهای اصلی مقاله
محورهای اصلی مقاله «عایشه بنت ابی بکر» که توسط دنیس اسپلبرگ به رشته تحریر در آمده به شرح ذیل است:
یک. معرفی عایشه
نخست مؤلف، عایشه را محبوبترینِ همسران پیامبر اکرمa معرفی نموده که جایگاهی نمادین در تاریخ اسلام داشته و سبب مجادلات فراوانی شده است و آیات قرآن در حمایت و نیز انتقاد از عایشه اشاراتی دارد. وی، حیات عایشه را معیاری برای رفتارهای اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان برشمرده و عالمان مسلمان را ـ که اکثرشان مرد بودهاند ـ تبیینکننده هویت جمعی و نقشهای جنسیتی عنوان میکند.
عایشه منزلت رفیعی از همسریِ رسول خدا کسب کرد که این، مسؤولیتهایی اضافی را برای او به همراه داشت؛ از جمله: بیمانند بودن میان سایر زنان (احزاب/ ۳۲)، پردهنشینی (احزاب/ ۵۳)، پوشیدن چادر (احزاب/ ۵۹)، پوشاندن سینههای خود و رفتار با حیاء درملأعام (نور/ ۳۱)، او را از أمهات المؤمنین قرارداد. با آنکه آیه 33 سوره احزاب در شأن همسران پیامبر نازلشده، ولی علمای مسلمان آن را به تمام مسلِمات تعمیم دادند تا تضمینکننده خروج زنان از قلمرو مردانه در فعالیتهای عمومی باشند (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/55ـ56). سپس مؤلف بحث خود را در محورهای زیر پیمیگیرد.
دو. تبرئه عایشه از اتهام به زنا
وی در اولین محور، اذعان داشته که بارزترین ارتباط عایشه با قرآن کریم ـ هرچند بدون ذکر نام او ـ در آیات 11 الی 20 سوره نور بوده که مفسّران مسلمان در تفاسیر خود در باب این موضوع به شرح داستان افک پرداختهاند؛ بدینصورت که عایشه در غزوه بنی مصطلق همراه پیامبر اعظم بود که به علت گمشدن گردنبندش، از سپاه فاصله گرفته و چون برمیگردد، کسی از سپاهیان را نمییابد. پس همانجا میماند تا جوان مسلمانی به نام صفوان بن معطل وی را یافته و به سلامت به اردوگاه سپاه پیامبر بازمیگرداند؛ ولی دشمنان شایعه میسازند که آن دو مرتکب عمل منافی عفت شدهاند. مؤلف میافزاید: طبری، مفسر معروف اهل سنت، ادعای اجماع مسلمین بر این روایت را نموده حال آنکه مفسر شیعی همعصر او، قمی، در شرحی متفاوت بر این آیات، متهم به زنا را ماریه، متعه رسول خدا، معرفی میکند.
این دو تفسیر متناقض نشان میدهد که توضیحات فرقهگرایانه به قرائتهای متفاوت از وحی واحد میانجامد. با آنکه اهل سنت عایشه را محبوب پیامبر و دختر خلیفه اول دانسته و از پاکدامنی او دفاع مینمایند، لکن تفاسیر شیعی راه را برای تهمت عایشه به زناکاری گشوده است. از دلایل این اختلاف فرقهای، عدم تصریح قرآن به نام عایشه یا ماریه است. تفسیر مجالی برای قرائتهای انسانی متناقض از وحی است که ادعای علمای مسلمان مبنی بر فرا زمانی بودن اسلام را تحتالشعاع قرار میدهد.
یک مردمشناس، صدای زنی شیعی را ثبت کرده که داستان اتهام یکی از همسران پیامبر به زنا را نقل میکند. این اتهام کاشف از قرائتی فرقهگرایانه بوده که در آن، سخنی از زن قهرمان سنی نیست؛ ولی در عوض، تفسیر این زنِ احتمالاً بیسواد، نتیجهای منطقی در مورد اتهامات نسبت به پاک دامنی زنان در بردارد. این تفسیر [زنانهی] مدرن، نتیجه یک شرح کلاسیک مردانه متعارض میان شیعه و سنی است. این، نه یک داستان عامیانه ایرانی، بلکه تفسیر شفاهی مدرنِ زن شیعه در مسیری غیر از تفسیر متن مقدس میباشد (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/56ـ58).
سه. مشارکت در جنگ جمل
در دومین محور مقاله آمده است: علی[g] درراه حفظ موقعیت خود، توانست نیروهای عایشه، به رهبری دو همپیمانش [طلحه و زبیر] را شکست دهد. علمای شیعه و سنی ـ با وجود روایتگری متفاوت واقعه ـ در محکومیت مشارکت عایشه در جنگ جمل، به آیه 33 سوره احزاب استدلال میکنند. البته در شرحی متأخر آمده که اصلاً چنین نبردی اتفاق نیفتاده است. سالها بعد که عایشه این آیات را میشنید، نقابش از گریه خیس میشد. مسعودی، مورخ شیعی، به علی[g] اجازه میدهد تا عایشه را نکوهش کرده و هشدار پیامبر[a] مبنی بر در خانه ماندن عایشه را به او گوشزد نماید. بهواسطه نمونه عایشه و به استناد آیه آنفالذکر، زنان مسلمان از مشارکتهای سیاسی بر حذر داشته شدند (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/58ـ59).
چهار. تعریف آرمانهای اسلامی زنانه
مؤلف در این بخش کوشیده تا مقایسهای میان مریم با عایشه به عمل آورَد. او مینویسد: در سوره تحریم، مریم و همسر فرعون به عنوان الگوی مسلمانان نام برده میشوند. عفاف و فرمانبرداری مریم در قرآن مجید مورد تمجید است. باآنکه در روایات و تفاسیر غالباً مریم و عایشه در کنار هم یاد میشوند، نه تنها سخنی از فرمانبرداری عایشه نیست، بلکه عفت او مسئلهای برای رویارویی دو فرقه باقی میمانَد. نافرمانی عایشه در مقابل دستور قرآن (احزاب/ 33) توسط مسلمانان شیعه و سنی محکوم شده و این مسأله او را از اینکه زنی آرمانی باشد به دور ساخت، حال آنکه مریم به چنین عنوانی ستوده شده است. نهایتاً، عایشه با همسر نوح و لوط ـ که منفیترین شخصیتهای زن در قرآناند ـ مقایسه میگردد.
بر خلاف ستایشهای اهل سنت از عایشه، تاریخ اسلام، او را کمال مطلق تلقی نکرد. بااینحال، مریم و همسر فرعون که تنها زنان کامل در سنت اسلامی هستند، به همراه خدیجه بنت خویلد و فاطمهزهر[اh]، الگوهایی زنانه به شمار آمدند که مسلمین بر تصویر همواره مثبت ایشان اتفاقنظر دارند. فاطمه[h] که در متون شیعی چهرهای آرمانی یافت، اهل سنت را بر آن داشت تا از عایشه بهعنوان شخصیتی که اعتبارش در مقایسه با او کاسته شده دفاع کنند. تصویر دوگانه این دو شخصیت، واکنشهای زنان علیه تفاسیر مردانه از قرآن را برانگیخت. هرچند استدلال شده که برابری زنان شیعه با حضرت فاطمه[h] ناممکن است، ولی معلوم نیست که زندگی عایشه نیز میراث عملیتری برای زنان سنی به همراه آورَد. اگرچه حافظه شگفتانگیز عایشه در نقل اخبار همسر خود الگویی برای اهل سنت باقی ماند، مطمئناً شرححال وی از پیشینه قرآنیاش جدا نخواهد شد (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/59ـ60).
3. نقد و ارزیابی مدخل عایشه
ابتدا نقاط قوت مقاله و سپس نقاط ضعف آن مورد بررسی قرار میگیرد.
یک. نقاط قوت
اسپلبرگ، برخلاف برخی مستشرقان که مسلمانان را محدود به اهل سنت شناخته و نظرشان را به تمام مسلمانان تعمیم میدهند، شیعه را فرقهای صاحبرأی در تاریخ اسلام دانسته و در مواردی به بیان تعارض افکار ایشان با اهل تسنن میپردازد. مقاله او، قابلتقسیم به چهار بخش بوده که با چشمپوشی از قسمت آغازین آن، مطالبی مرتبط با همان زیر عنوان را در نوشته خود گرد آورده و از حواشی بیتناسب با موضوع مقاله پرهیزکرده است. وی به هر دو جنبه نیکو و ناپسند عایشه اشاره نموده و او را به عصمت نمیشناسد و حتی در بخش پایانی مقاله خود، با استناد به قرآن کریم از اعتقاد به آرمانی بودن عایشه انتقاد میکند. افزون بر این، اشارهای کوتاه به حضرت فاطمهh و مادر گرامیشان نموده که در سنت اسلامی چهره مطلوب از زن را به تصویر کشیده و مناقشهای میان دو مکتب بر این کرامت وجود ندارد؛ چه اینکه هر دو بزرگوار بههمراه مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون به عنوان برترینِ زنان بهشت در روایات مسلمانان نام برده شدهاند. (ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ۱۴۱۶: 4/ 409؛ مجلسی، بحارالأنوار، بیتا: 29/ 345).
دو. نقاط قابل نقد
اول. تحلیل ساختار مقاله
اسپلبرگ، سه موضوع را که به نظر او در تصویرگری شخصیت عایشه در تاریخ اسلام اهمیتی بیش از جزئیات حیات وی دارد، محور پژوهش خود قرار داده است. دو موضوع اول، در قالبی تاریخی ارائه شده و موضوع سوم که بحثی تحلیلی و مقایسهای میان عایشه با مریمh و درنهایت با حضرت فاطمهh میباشد، آیات و تفاسیر بیشتر مورد توجه واقع میشود.
مؤلف پس از نقل داستان افک و واقعه جمل، با بیان نمونهای از آرای علمای اهل سنت و شیعه، میکوشد تا نشان دهد چگونه تفاسیر و تواریخِ دو فرقه اختلافات شدیدی در بازسازی تاریخ اسلام و شخصیت عایشه دارد. اگرچه اغماض از تأکید مؤلف بر اتفاق نظر شیعه و اهل سنت بر بخشی از اخبار منقول از عایشه اجحاف خواهد بود، اما تلاش وی در نمایاندن اختلافات مذهبی کاملاً مشهود است. اگرچه پرداختن مؤلف به رأی هر دو مکتب سزاوار تحسین است، اما او این تعارضات تفسیری دو فرقه را دلیلی بر نقض جاودانگی و یکپارچگی اسلام گرفته و حتی تلویحاً این تفاسیر را که مردان عالم دین به رشته تحریر درآوردهاند، را حاوی گونهای از تعصب جنسیتی و مخالف حقوق زنان میداند.
ارتباط بخش نهایی مقاله با دو بخش سابق در این است که مؤلف میکوشد تا به یک جمعبندی از شخصیت عایشه دست یابد. تبرئه از زنا و مشارکت در جنگ جمل، دو جنبه مثبت و منفی این شخصیت تاریخی در مقاله اسپلبرگ عنوان میشود که برآیند آنها، مانع از قرار دادن او در قلمرو کمال و یا خباثت مطلق است. هرچند مؤلف از ذکر آیات و روایات اجتناب میکند، ولی قرآن را برهان خود بر فرمانبری مریمh در برابر سرکشی عایشه قرار میدهد.
با توجه به آنچه مختصرا از مقاله مذکور بیان شد، میتوان گفت اسپلبرگ به ذکر دو داستان در ارائه سیمای حقیقی عایشه بسنده نموده و همان دو را محور کار خود در جمعبندی نهاییاش قرار داده است؛ درحالیکه شایسته بود برای معرفی یک شخصیت تاریخی، به ذکر تاریخ ولادت و وفات و نسب او نیز پرداخته و موارد بیشتری از جوانب مثبت یا منفی او نقل شود تا نتیجهگیری واقعیتری به دست آید.
دوم ـ وجه تسمیه به أم المؤمنین
تفسیری که اسپلبرگ از مفهوم أم المؤمنین ارائه نموده است با تفاسیر علمای اسلام همخوانی ندارد. وی وجهتسمیه به أمالمؤمنین را برخی مسؤولیتهای اضافی که برای همسران پیامبر وضعشده بیان کرده است (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/56) اما جستوجو در تفاسیر بزرگان شیعه و اهل سنت ثابت میکند که تنها پیام نهفته در لقب أم المؤمنین، لزوم احترام و نیز حرمت ازدواج با ایشان پس از رحلت رسول مکرم اسلام میباشد.
آنچه بهطور عمده در تفاسیر علمای اهل سنت مشاهده میشود، بدینصورت است که در توضیح Pوَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْO (احزاب/ ۶) آوردهاند: همچون مادرانتان، وجوب تعظیم و اکرام و احترام دارند و جایز نیست پس از رحلت رسول خداa به ازدواج دیگری درآیند (طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲: 20/ 209؛ بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۲۰: 3/ 609؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷: 3/ 523؛ ابن عطیة، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲: 4/370؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۹۶۴: 14/ 123؛ بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸: 4/ 225؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹: 6/ 340؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴: 5/183؛ شوکانی، فتح القدیر، ۱۴۱۴: 4/ 310؛ الألوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵: 11/149؛ الشنقیطی، أضواء البیان، ۱۹۹۵: 6/ 232). همچنین افزودهاند: خلوت کردن و نگاه به ایشان ـ همچون مادران خود مؤمنان ـ جایز نباشد و برای ایشان ارث برجای نگزارند (بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۲۰: 3/609؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۹۶۴: 14/ 123؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹: 6/ 340؛ الألوسی، ۱۴۱۵: 11/ 149). و به قرآن کریم استدلال کردهاند: Pوَلاَ أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداًO (احزاب/ ۵۳). و در برخی احادیث، همین مضمون در کتابهای علمای شیعه نیز بهصراحت بیانشده است: ازدواج با همسران پیامبر حرام است و مسلمانان باید احترام همسران پیامبر را حفظ کنند؛ با اینحال از ایشان ارث نمیبرند (طوسی، التبیان، بیتا: 8/ 317؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲: 8/ 530؛ ابو الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸: 15/ 348؛ طباطبایی، المیزان، 1390: 16/ 277؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371: 17/ 204؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸: 7/ 332).
چنان که گذشت، آیه مورد استدلال مفسران در توضیح معنای تعبیر أمهات المؤمنین، آیه 53 سوره احزاب بوده، ولی اسپلبرگ آیاتی غیر از این را شکلدهنده مفهوم مذکور دانسته و آنها را مستند کلامش گرفته است (احزاب/ ۳۲، 53، ۵۹؛نور/ ۳۱) لذا این گفتار در نزد علمای فریقین فاقد اعتبار است.
سوم ـ داستان افک
داستان تبرئه عایشه از زنا بیانگر جنبه مثبت عایشه در مقاله اسپلبرگ عنوانشده است و چنانکه در ذیل خواهد آمد، دارای صحت روایی نمیباشد. هرچند بسیاری از علمای اهل سنت ـ و حتی برخی علمای شیعه (ر.ک. ابوالفتوح رازی در روض الجنان وروح الجنان، جرجانی در جلاء الأذهان وجلاء الأحزان، شریف لاهیجی در تفسیر شریف لاهیجی) ـ در تفسیر آیات 11 الی 20 سوره نور، به نقل این داستان پرداخته و آن را فضیلتی برای عایشه دانستهاند، ولی اهانتی که در این داستان به نبی اکرمa مشهود است مانع از قبول آن میشود.
پیش از آغاز بحث، فشردهای از داستان مشهور افک مطابق آنچه در کتابهای تاریخی آمده است بیان میگردد: عایشه در غزوه بنی مصطلق همراه پیامبر بود. در بازگشت به مدینه، رسولاللهa شب را در توقفگاهی سپری کردند. عایشه برای قضای حاجت از قافله فاصله گرفت و پس از مدتی، متوجه گمشدن گردنبندش شد و هنگامیکه به دنبال آن میگشت، قافله به راه افتاد. عایشه بازگشت و کسی باقی نمانده بود. اصحاب، هودج عایشه را بر شترش گذاشته و بدون آنکه متوجه نبودن او شوند، به راه خود ادامه داده بودند. عایشه در همانجا ماند تا که صفوان بن معطل ـ که او هم از سپاه بازمانده بود ـ آمد و عایشه را بر شتری سوار نمود و باهم بهسوی اردوگاه مسلمین به راه افتادند و چون به مسلمانان پیوستند، اهل افک به شایعات دامن میزدند ولی عایشه، آن هنگام از ماجرا بیاطلاع بود.
هنگامیکه به مدینه رسیدند، عایشه بهسختی بیمار شد اما در این ایام، آن مهربانی سابق رسولخداa را احساس نمیکرد. پس برای پرستاری به خانه پدرش رفت و بیش از بیست روز بیمار بود. در آن زمان، یکی از زنان عایشه را از گفته اهل افک با خبر ساخت و او بسیار گریست.
روزی رسولخدا بر مردم خطبه خواند و از سزای کسی که اهل او را بیازارد سؤال نمود که میان اوس و خزرج درگیری رخ داد و حضرت از منبر پایین آمد. پیامبر نزد عایشه رفت و او را به توبه و تقوا فراخواند. پس از مدتی، رسولالله درحالیکه به شدت عرق از سر و رویش سرازیر میشد فرمود: بشارت باد عایشه! خداوند برائت تو را نازل کرد و سپس آیات سوره نور را تلاوت فرمود (ابن هشام، السیرة، ۱۹۵۵: 2/ 297ـ302؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷: 2/ 611ـ616).
اسپلبرگ تنها بخش کوچکی از اوایل داستان افک را نقل میکند؛ اما با رجوع به اصل داستان، «مشخص است که رسولالله پس از تحقق افک در امر عایشه تردید کرده بود. دلیل آن، تغییر رفتار لطفآمیز او با عایشه در مدت بیماریاش [پس از برگشت از غزوه بنی مصطلق] تا هنگام نزول وحی و نیز سخن عایشه پس از بشارت به نزول وحی که گفت: بحمد الله لا بحمدک، ... میباشد. ... عموم روایات دلالت بر این دارد که پیامبر تا پیش از نزول عذر، در امر عایشه شک کرده بود، حالآنکه مقام او اجلّ از این است؛ چگونه ممکن است [به همسر خود سوءظن برَد] با آنکه خداوند سبحان میفرماید: Pلَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیراً وَقَالُوا هذَا إِفْکٌ مُّبِینٌO (نور/12) و مؤمنین و مؤمنات را به خاطر سوءظن و رد نکردن آن افکی که شنیدهاند توبیخ میکند؛ چراکه از لوازم ایمان حسن ظن به مؤمنان است و پیامبر که مقام نبوت و عصمت الهی دارد، سزاوارتر است تا متصف به حسن ظن بوده و از سوءظن که اثم (گناه) محسوب میشود پرهیز نماید» (طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰: 15/ 101).
از دیگر اشکالاتی که بر این داستان وارد است، خودِ کسانی هستند که مطابق روایت به شایعهسازی پرداختهاند. اینان، «مسطح بن اثاثه و حسان بن ثابت و حمنه بنت جحش» (طبری، التاریخ الطبری، ۱۳۸۷: 2/ 616) بودند؛ و نیز عبدالله بن اُبی ابن سلول که Pوَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْO (نور/ ۱۱) به او اشاره دارد و «به خاطر اتهام زدن به همسر پیامبر دو بار حد خورد» (طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۹۹۴: 23/125)؛ اما «چه ربطی بین حمنه و حسّان و [عبد الله] بن اُبی و مسطح هست؟! و چه چیز اینها را کنار هم گردآورده بود؟ آیا همگی از قریش بودند؟ یا از انصار؟ یا از منافقان؟ و در کدام انجمن جمع شده بودند؟ و از کدام جماعت همدست بودند تا Pإِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنکُمْO (نور/ ۱۱) بر آنان صدق کند؟! آنگاه، حد در کجا بر آنان جاری شد؟ و چه کسی حد زد؟ و چگونه شلاق خوردند؟ و چگونه تمام اینها از همه صحابه [جز عایشه که تنها راوی داستان است] پوشیده مانده و هیچیک چیزی در این خصوص نگفتهاند؟!» (عسکری، أحادیث أم المؤمنین عائشة، ۱۹۹۹: 2/ 178ـ179).
همچنین این اشکال وارد است که «روایات دلالت میکند که داستان افک از آغاز تا پایان آنکه به حد خوردن اتهام زنندگان انجامید، بیش از یک ماه بر سر زبانها بود؛ با اینکه حکم قذفِ بدون اقامه شهادت مشخص بود که قاذف حد خورده و مقذوف شرعاً تبرئه میشود. پس چه معنا دارد که پیامبر در این مدت طولانی تا نزول وحی از حد زدن شایعهسازان افک باز ایستد تا میان مردم پخش شود و زبان به زبان بگردد؟» (طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰: 15/102) یا آنکه در این داستان، مشاجرهای میان انصار رخداده و از جمله حاضران، سعد بن معاذ است که «این محاوره میان او و سعد بن عباده، با وفات سعد بن معاذ که پس از غزوه بنی قریظه، یعنی یک سال یا بیشتر، پیش از این داستان بوده، منافات دارد!» (عسکری، أحادیث أم المؤمنین عائشة، ۱۹۹۹: 2/171).
بر اساس داستان افک، پیامبر اکرمa به عایشه ـ که طبق اعتقاد بسیاری از اهل سنت ـ محبوبترینِ همسران اوست مشکوک میشود؛ درحالیکه اگر به فردی عادی گفته شود همسرت مرتکب عمل منافی عفت شده است، با شناختی که به همسر خود دارد این سخن را نخواهد پذیرفت؛ ولی در داستان افک شأن پیامبر اعظم چنان پایین آورده شده که با شایعهای ـ که آنهم مطابق نقل داستان، از سوی منافقان ساختهشده ـ گمان به زناکاری عایشه میکند. درمجموع، اشکالات متعددی بر این روایت وارد است که ذکر همه آنها در این نوشتار نمیگنجد؛ درنتیجه، این داستان نیز اعتبار کافی ندارد.
چهارم ـمتهم کردن شیعه به زناکار خواندن عایشه
اسپلبرک معتقد است: بیتردید مکتب تشیع اعتقادی به عصمت امهات المؤمنین ندارد و ایشان را دارای مواضعی احیاناً مخالف قرآن نیز میداند؛ بااینوجود اتهام فحشا را هم به هیچیک از ایشان نسبت نمیدهد. اسپلبرگ، با اشاره به شأن نزولی که برای آیه افک در تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقلشده، اذعان میدارد که این تفسیر راه را برای اتهام زناکاری به عایشه باز گذاشته است (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/57).
مطابق روایت زراره از امام صادقg، پس از وفات ابراهیم، فرزند پیامبر اکرم، عایشه رسولخداa را از ناراحتی در عزای ابراهیم منع کرد و او را فرزند نامشروع ماریه قبطیه و جریح خواند. پس پیامبر بلافاصله امیرالمؤمنین را فرمان داد تا جریح را به قتل رسانَد. هنگامیکه امیرالمؤمنینg جریح را در باغی یافت، او پا به فرار گذاشت و در این حین عورتش نمایان شد که نه همچون مردان بود نه زنان. لهذا امیرالمؤمنین [دانست که او زنا نکرده و] از قتل او دست کشید (قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳: 2/ 99).
اولاً داستان وارد در تفسیر قمی نیز «قابل انطباق بر این آیات نیست؛ خصوصاً آنجا که میفرماید: Pإِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِO (نور/۱۱) و آیه: Pلَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیراًO (نور/ ۱۲) و نیز: Pإِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَا لَیسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌO (نور/ ۱۵)؛ از آیات به دست میآید [اصحاب افک] گروهی در ارتباط باهم بودهاند که برای رسوایی رسولخدا به داستانسرایی پرداخته و این سخن میان مردم زبان به زبان میگشته و گسترش یافته و مدتی چنین بمانده و آنان حرمت پیامبر و کرامت الهی او را مراعات ننمودهاند؛ این با مضمون داستان [تفسیر قمی] سازگار نیست» (طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰: 15/ 104ـ105). این نکته نیز از دید اسپلبرگ مغفول مانده که داستان موجود در تفسیر قمی، عیناً برای آیه Pیا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُواO (حجرات/ ۶) ـ البته بدون ذکر سند ـ هم آمده است و چه بسا با این آیه تناسب بیشتری داشته باشد (مجلسی، بحار الأنوار، بیتا: 22/ 153ـ154).
ثانیاً اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند؛ اسپلبرگ میگوید در تفسیر قمی، بهجای داستان تبرئه عایشه، داستان تبرئه ماریه نقلشده است؛ ولی وجود این روایت به معنای آلودگی دیگر همسران پیامبر به زنا نیست؛ اما مؤلف با بیان دو شأن نزول متعارض، مدعی شده که تفاسیر شیعه اعتقادی به تبرئه عایشه از زنا ندارند.
برای اثبات پاکدامنی همسران رسول خدا، نیازی به داستان ساختگی پرآوازه افک نبوده و بزرگان شیعه، نهتنها همسران نبی مکرم اسلام، بلکه همسران تمام انبیای الهی را مبرا از زنا میدانند و ادعای اسپلبرگ مبنی بر باز گذاشتن راه اتهام عایشه به زنا در تفاسیر شیعه، حقیقت ندارد.
شیخ الطائفه در ذیل آیه Pضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍO (تحریم/ ۱۰) از ابن عباس نقل میکند: «همسر نوح کافر بود و به مردم میگفت که او دیوانه است؛ و همسر لوط [آن قوم را] بهسوی میهمانانش (لوط) راهنمایی مینمود؛ و این، خیانت آن دو بود.» سپس میافزاید: «همسر هیچ پیامبری مرتکب زنا نشد؛ چرا که آن، سبب ایجاد نفرت از پیامبر و ننگ او خواهد شد. لذا هرکس یکی از همسران پیامبر را به زنا متهم کند، اشتباه بزرگی مرتکب شده است.» (طوسی، التبیان، بیتا: 10/52) همین مضمون در مجمعالبیان نیز مشهود است و او خیانت را به سخنچینی تأویل میکند نه ارتکاب فحشاء (طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲: 10/ 479).
همچنین شریف مرتضی پس از بیان اقوالی در معنای Pإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَO (هود/ ۴۶) و اینکه گروهی آن را به زنازاده بودنِ فرزند نوح تفسیر نمودهاند، مینویسد: «[این قولی ناصواب است] زیرا بایستی انبیاءb از این حالت که عیب و ننگ و کسر منزلت [ایشان] است منزّه بمانند و خداوند متعال برای تعظیم و توقیر ایشان و نیز نفی آنچه سبب تنفر از پذیرش [دعوتشان] میشود، ایشان را از کمتر از آنهم به دور ساخته است» (الشریف المرتضى، تنزیه الأنبیاء، ۱۴۰۹: 36).
اعتقاد به عفت همسران پیامبر دلیلی بر جعلی دانستن داستان افک است؛ چنانکه علامه طباطبایی مینویسد: «نفوذ فحشاء به اهل پیامبر سبب انزجار دلها از او شده، لذا واجب است که خداوند سبحان، همسران پیامبر را از لوث زنا و فحشاء پاکیزه سازد و الا دعوت باطل خواهد گشت. این حجتی عقلی بر اثبات عفت واقعی ـ و نه فقط ظاهری ـ همسران رسول خدا است. پس چگونه ممکن است پیامبر اکرم که آگاهتر از ما به این حجت بوده، به خاطر تهمت یک نفر یا شیوع افک به اهل خود شک کند؟!» (طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰: 15/ 102).
این قول چنان در نزد علمای مذهب تشیع آشکار است که حتی آلوسی، عالم سَلفی، در تکذیب این اتهام وارد به شیعه مینویسد: «آنچه به شیعه نسبت میدهند و در حق سید انبیاءa مخالف آن [سخن] است، دروغ بستن به ایشان بوده و اعتمادی به آن نمیشود هرچند شایع شده باشد.» (الألوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵: 14/ 357).
پنجم ـ ارائه مستندات بیاعتبار
چنانکه گذشت، ابتدا به عدم صحت داستان تبرئه عایشه از زنا پرداخته و پارهای از دلایل عدم امکان قبول آن بیان شد که بهعنوان مقدمهای بر اثبات عفت همسران انبیای الهی با اشاره به سخنان برخی از بزرگان شیعه بود؛ زیرا اسپلبرگ با نقل داستان افک از منابع اهل سنت و نابرابری مصداق آن در تفاسیر شیعی، مدعی زیر سؤال رفتن عفت عایشه در نزد شیعه شده بود. وی همچنین مدرک دیگری برای اثبات مدعای خود ارائه کرده است.
اسپلبرگ، داستانی را که زنی شیعی ـ که او را بیسواد خوانده است ـ در متهم شدن یکی از همسران پیامبر به زنا نقل نموده، نمونهای از اختلاف فرقهای بر سر عفت عایشه عنوان میکند (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/57ـ58). این مورد از چند جهت قابلتأمل است. اولاً خود داستان بهقدری کودکانه گفته شده که صحت آن مردود است. ماجرا چنین است: «روزی پیامبر با کاروانی بهجایی روانه بود که برای ناهار در یک کاروانسرا توقف کردند. همسر او برای قضای حاجت خارج شد و در آنجا گردنبندش را گم کرد. ترسید که این را به شوهرش بگوید پس به گشتن مشغول شد و در این حین، کاروان بدون حضور او به راه افتاد. اندکی بعد، پیامبر از نبود او مطلع شد و مردم به او گفتند که همسرش بهقصد خیانت جنسی با مالک کاروانسرا باقیمانده است و آن دو را دیدهاند که باهم صحبت میکرده و از در بیرون رفتهاند. ولی پیامبر که اگر میخواست میتوانست همهجا را ببیند، این را نپذیرفت و گفت که او برای یافتن تسبیحش مانده است ... .» (Friedl, women of Deh Koh, 1991: 221).
جای تعجب است که یک اسلامشناس در یک مقاله علمی، به چنین داستان کودکانهای استناد جوید. با اینکه بزرگان شیعه بر عفت حقیقی همسران پیامبران تأکید دارند، اسپلبرگ این داستان منقول از زنی روستایی را دستآویز خود برای نشان دادن اختلاف مذهبی بر سر عفت عایشه قرار داده است که تنها ارزش علمی مقالهاش را زیر سؤال میبرَد. افزون بر این، داستان فوقالذکر، برخلاف شأن نزول آیه افک در نزد اهل سنت، حاوی اسائه به عصمت پیامبر اعظمa نبوده و ایشان را در امر همسرش مردد ندانسته است. ولی هنوز این پرسش باقی است که چرا اسپلبرگ بهجای مطالعه کتابهای معتبر شیعه، به قصه منقول از یک فردِ ـ بیسواد خواندهشده ـ استدلال میکند؟!
ششم ـ خانهنشینی زنان مسلمان
از جمله آرایی که اسپلبرگ در این مقاله بازتاب میدهد، این است که علمای اسلام، همه زنان مسلمان را مشمول آیه Pوَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّO (احزاب/ ۳۳) و مأمور به ماندن در خانه برشمردهاند (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/56). وی پس از حکایت واقعه جمل نیز به خانه نشینی زنان مسلمان در پی اقدام عایشه اشاره میکند و مدعی میشود که نویسندگان مسلمان، زنان را از درگیر شدن به مسائل سیاسی بر حذر داشته و قرآن را دستمایه خود در تبیین سابقه فعالیتهای عایشه قرار دادهاند (Spellberg, "Aisha", 2001: 1/59).
قبل از بیان دلایل قرآنی و روایی مبتنی بر عدم حبس خانگی زنان، این پرسش مطرح است که اسپلبرگ بر اساس کدام آثار علمای مسلمان چنین حکم میدهد؟ زیرا مطلق آوردن سخن دلالت بر این دارد که تمام عالمان شیعه و اهل تسنن معتقد به وجوب خانهنشینی زنان بوده و این را از آیه Pوَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّO (احزاب/ ۳۳) استنباط کردهاند؛ بنابراین، اسپلبرگ مطلبی را بدون استناد کافی، به علمای مسلمان منسوب نموده و این عمل، از اعتبار مقاله او میکاهد.
در مورد آیه یاد شده، باید دقت داشت که «این آیه، مسلّما مخاطبش زنان پیغمبر هستند و حکم هم حکم خاص آنهاست. به این آیه استدلال کردن با توجه به اینکه شکل استدلال هم ندارد نوعی مغالطه است.» (مطهری، زن و مسائل قضایی و سیاسی، ۱۳۹۱: 84) ثانیاً، «آیه به معنای خانهنشینی و انزوا از جامعه نیست؛ بلکه متضمن آدابی برای آمدوشد در جامعه است؛ چنانکه در آیه قبل فرمود: Pفَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاًO (احزاب/ ۳۲). اگر قرار بود زنها در خانه بمانند و با نامحرمان در ارتباط نباشند، سخن نیکو گفتن و یا صدا را نازک کردن چه معنا داشت؟ درحالیکه میدانیم حتی مخاطبان اصلی آیه یعنی زنان پیامبر نیز محبوس در خانه نبودند و تاریخ گواه است که حتی پس از نزول این آیه، رسولالله زنان خویش را به سفر میبرد و از بیرون رفتن ایشان از خانه منع نمیکرد» (جلالی کندری، زن مسلمان، ۱۳۸۳: 216).
بهعلاوه، موضوع وجوب هجرت از مکه به مدینه با محبوس ماندن در خانه منافات دارد؛ پس اگر قرآن تنها مردان و زنان و کودکان مستضعف را از هجرت معاف نموده است: P... قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فُیهَا فَأُولئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیراً Q إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِO (نساء/ ۹۷ـ۹۸)؛ «مردان مسلمان حق ندارند همسرانشان را از این فریضهی الهی بازدارند و ایشان را ملزم به ماندن در خانه نمایند». نیز، قرآن کریم شرط ازدواج رسولاللهa با بستگانشان را هجرت آنان عنوان میکند: Pیَاأَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَ وَمَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاءَ اللهُ عَلَیْکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَالاَتِکَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَکَ ...O (احزاب/ ۵۰). افزون بر این، قرآن کریم مسلمانان مدینه را موظف ساخته تا زنان مهاجر را پیش از پیوستن به ایشان بیازمایند: Pیَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّO (ممتحنه/ ۱۰).
بیعت با حاکم اسلامی از دیگر مظاهر مشارکت اجتماعی است و از آن جمله، کلام خداوند متعال در بیعت زنان با پیغمبر اکرمa پس از فتح مکه است: Pیَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَن لاَ یُشْرِکْنَ بِاللهِ شَیْئاً ...O (ممتحنه/۱۲). ابن سعد نیز جلد هشتم از کتابش را به شرححال زنان بیعتکننده از انصار و مهاجران و غیر ایشان اختصاص داده است (ر.ک محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۹۹۰: ج 8).
مورد دیگر، قیام به امر به معروف و نهی از منکر بوده که بُعد اجتماعی آن غیرقابلانکار است و ممکن نیست با حبس زن در خانه، این کار برای او میسر باشد. خداوند سبحان هر دو جنس زن و مرد را مأمور به این واجب ساخته است: Pوَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِO (توبه/ ۷۱).
تاریخ اسلام گواه بر همراهی رزمندگان اسلام توسط جمعی از زنان است که این نمونهای از خروج زنان مسلمان از خانههایشان بدون مخالفت رسولخدا میباشد. برای مثال، عایشه و أم سلیم ساقی رزمندگان در جنگ احد بودند (بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲: 4/33؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲: 3/ 1443) و یا أم عطیه در هفت غزوه همراه رسولالله بود و به پختن غذا و مداوای زخمیها و درمان بیماران میپرداخت. (ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ۱۴۱۶: 34/388؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲: 3/1447) مشابه آن از ربیع بنت معوذ نیز نقل شده است (بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲: 7/122؛ نسائی، السنن الکبرى، ۱۴۲۱: 8/ 146) و همچنین أم عماره در جنگ احد از رسولالله دفاع میکرد (ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۲: 8/ 266).
زنانِ عصر رسولخدا برای خروج از خانه منع نمیشدند بلکه گاه شاغل بودهاند. قرآن کریم نیز مالکیت درآمد را برای زن و مرد به رسمیت میشناسد: Pلِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَO (نساء/ ۳۲) بهعنوانمثال، حولاء به عطاری در مدینه مشغول بود. (ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۲: 7/592؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷: 5/151) ملیکة أم سائب بن أقرع (ابن الأثیر، أسد الغابة، ۱۴۱۷: 5/ 548) و أسماء بنت مخرمة (ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲: 4/ 1837) نیز به همین شغل میپرداختند. قیلة أم بنی أنمار به خریدوفروش اجناس اشتغال داشت (ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ۱۴۱۸: 3/ 551).
همچنین، قرآن کریم در آیه 23 سوره قصص دختران حضرت شعیبg را چوپانانی معرفی نموده که برای برداشتن آب از چاه در انتظار فاصله گرفتن چوپانان مرد بودهاند. در ادامه، داستان آمدن حیا گونه یکی از این دو دختر ذکرشده است: Pفَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ ...O (قصص/ ۲۵). این آیات نه تنها دختران حضرت شعیبg را به خاطر خروج از خانه سرزنش نمیکند، بلکه بر حیای ایشان تأکید نموده که نشان از جواز حضور باحیای زن در اجتماع دارد.
داستان مباهله رسولخداa با مسیحیان نجران از دیگر مواردی است که اثبات میکند پیامبر زنان خویش را در خانه محبوس نمینمودهاند. آیه 61 سورهی آلعمران این ماجرا را یادآور شده و روایات و تواریخ تصریح به حضور حضرت فاطمهh در این واقعه کرده است (ابن حنبل، مسند الأمام أحمد بن حنبل، ۱۴۱۶: 3/160؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲: 4:/871؛ القمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳: 1/104).
در مهمترین صحاح اهل سنت روایتشده است که «عایشه گوید: پس از نزول حکم حجاب، سوده که زنی درشت اندام بود و هرکسی او را میدید از قامتش میشناخت، برای انجام حاجتش بیرون رفت. عمر بن خطاب وی را دید و شناخت؛ پس گفت: سوده! برای ما ناشناس نیستی، پس دقت کن که چگونه بیرون میروی! سوده بازگشت و رسولخدا در خانه [عایشه] بود ... سوده داستان را برای حضرت بازگفت ... و خداوند به او وحی کرد: به شما اجازه داده شده که برای حاجتتان بیرون بروید» (بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲: 6/120؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲: 4/ 1709). بنابراین، اجازه بیرون رفتن از خانه به زنان داده شده و مخالفت با این حکم بیمعناست.
در کتاب کافی از عبدالله کاهلی روایتشده است: «به ابوالحسنg عرض کردم: همسرم و همسر ابن مارد در سوگواری به بیرون میروند، و همسرم به من میگوید: اگر عملی حرام است پس ما را نهی کن تا آن را ترک کنیم و اگر حرام نیست پس چرا ما را از آن بازمیداری؟ ... امام فرمود: در مورد حقوق از من پرسیدی؛ پدرم، مادرم و أم فروه را برای احقاق حقوق اهل مدینه میفرستاد.» (کلینی، الکافی، ۱۴۰۷: 3/217؛ ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳: 1/ 178).
البته در جوامع حدیثی روایاتی به چشم میخورَد که از نهی زنان از حضور در اجتماعات خبر میدهد؛ لکن در جمع بین این روایات گفته میشود: «احادیث ابواب جنائز، نکاح و تجارت دلالت بر جواز خروج زنان در سوگواری و احقاق حقوق مردم و نوحهسرایی و تشییع جنازه دارد و [نیز] خارج شدن فاطمهh و دیگر زنان ائمه بهقصد آن [دلیل جواز میباشد] ... و این قرینه ایست بر آنچه در عنوان آمد [یعنی کراهت اجازه دادن به همسر در غیر ضرورت برای رفتن به حمام و عروسی و سوگواری و پوشیدن لباسهای نازک، و حرمت آن وقتیکه ریبه و تهمت و مفسده مترتب باشد]» (حر العاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹: 2/ 51).
خلاصه بحث آنکه اسپلبرگ بر اساس آیه Pوَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّO (احزاب/ ۳۳) ادعا میکند علمای مسلمان که مرد بودهاند، این حکمِ مختص زنان رسولخداa را به تمام زنان مسلمان تعمیم داده و ایشان را ملزم به خانهنشینی نمودهاند. در پاسخ به این برداشت ناصواب از مؤلف، «نمونههای فراوانی از نقض این حکم دیده میشود: پیامبر زنان خویش را به جهاد میبرد؛ زنان بسیاری در جنگها مجاهدان را یاری میکردند؛ روایات عدیدهای دلالت میکند که زنان در نماز عید و جمعه شرکت میکردند؛ زنان در صدر اسلام در بنای مسجد شرکت داشتند؛ زنان بسیاری در جامعه رسولخدا به مشاغل و کارهای مختلف از قبیل فروشندگی مشغول بودند و مورد ذم و نهی خاص پیامبر واقع نمیشدند، بلکه گاه پیامبر آنان را در ضمن کار میدید و توصیههایی به آنان میفرمود» (مهریزی، شخصیت و حقوق زن در اسلام، ۱۳۸6: 265).همچنین بیان شد که قرآن کریم زنان را از هجرت به مدینه معاف نفرموده و بیعت ایشان با رسولالله را بهطور خاص ذکر کرده و امر به معروف و نهی از منکر را شاخصه ایمان ایشان معرفی نموده است. افزون بر این موارد، دختران شعیبg در قرآن کریم به حیایشان در خارج از منزل ستوده و حضرت صدیقه طاهرهh دعوت به همراهی پدر بزرگوارشان برای حضور در واقعه مباهله گشتهاند. بهعلاوه اینکه روایاتی در منابع شیعه و اهل تسنن یافت میشود که دلالت بر اجازه خروج زنان از خانه میکند؛ و سرانجام میتوان نتیجه گرفت که حکم آیه شریفه، نه حبس خانگی زن، بلکه حفظ حریمها در اجتماع بوده و مراد، نهی از خروج به قصد خودنمایی است (قرائتی، تفسیر نور، 1388: 7/ 360) و ادعای اسپلبرگ با حقیقت سازگار نیست.
دومین بخش از مدعای اسپلبرگ، جلوگیری از ورود زنان به عرصه سیاست است. در اینجا نیز بایستی از مؤلف پرسید که کدام منابع و کدام نویسندگان چنین حکمی صادر کرده و آنان عواقب خونین جنگ جمل به رهبری عایشه را سبب منع جمله زنان از مداخلات سیاسی گرفتهاند؟
در رد این مدعا، اولاً، «اگر سیستم اداره جامعه بر موازین ستر و عفاف و طهارت روح استوار باشد، هیچگونه منع شرعی برای حضور زن در وکالت، وصایت، ولایت بر محجوران و ولایت بر رقبات وقف و نظایر آن نیست و هرگز حق زن در مواردی محدود مانند حقالحضانه خلاصه نمیشود» (جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ۱۳۸۸: 297). حتی برخی از نویسندگان با استدلال به داستان ملکه سبأ در آیات 22 الی 44 سوره نمل و عدم نکوهش حکومتداری او، دستیابی زنان به مناصب سیاسی را جایز دانستهاند (مهریزی، زن در اندیشهی اسلامی، ۱۳۸6: 77). بنابراین، ادعای اسپلبرگ بیسند و باطل است.
هفتم ـ منابع مورداستفاده مؤلف
منابع مورد مطالعه در هر پژوهش بر ارزش علمی آن تأثیر ویژه دارد. کتابهایی که اسپلبرگ در ذیل بخش کتابشناسی عنوان میکند، شامل شش مجموعه روایی از اهل سنت و یک جامع روایی از شیعه (بحار الأنوار)، چهار مصدر تاریخی از اهل سنت و یک منبع تاریخی از شیعه (تاریخ مسعودی)، یک تفسیر از اهل سنت و یک تفسیر از شیعه (تفسیر قمی) و در نهایت یازده کتاب از نویسندگان متأخر میباشد. علیرغم استفاده وی از منابع اهل سنت و شیعه و قصد او برای بازتاب اختلافات دو مذهب، لکن نسبت مراجعه به این مآخذ متعادل نیست. حدود نیمی از منابع، از مصادر اهل سنت بوده و تنها 12% به منابع شیعه اختصاص دارد و 40% از تألیفات مستشرقین برگرفته شده است. لذا هرچند مؤلف سعی در نشان دادن چهره حقیقی عایشه از هر دو مکتب شیعه و سنی داشته، ولی به تتبع کافی در کتب معتبر شیعه نپرداخته است. مراجعه فراوان به پژوهشهای خاورشناسان ـ که در بازشناسی یک شخصیت تاریخی جزء منابع دستدوم به شمار میرود ـ نیز ضعف جدی این مقاله میباشد.
نتیجه
ـ مقاله «عائشة بنت أبیبکر» در دایرةالمعارف قرآن لیدن دارای چهار بخش، شامل کلیاتی از نقش محوری عایشه در تاریخ اسلام، اتهام باطل او به زناکاری، حضور در جنگ جمل و آرمانهای زنانه اسلامی است.
ـ اسپلبرگ، به دیدگاه هر دو مذهب اهل سنت و شیعه استناد نموده و به تناقضات این دو مکتب اشاره میکند.
ـ مؤلف، عایشه را معصوم ندانسته و در مقابل، اسوه بودن حضرت مریمh را خاطرنشان میکند.
ـ برخلاف تفسیر خودساخته مؤلف از مفهوم أمهات المؤمنین که با رأی علمای دو مذهب سازگاری ندارد، مراد از این تعبیر، وجوب تعظیم و حرمت نکاح با مصادیق آن میباشد.
ـ داستان منقول در تفاسیر اهل سنت که به افک شهرت یافته، ساختگی بوده و فضیلتی برای أم المؤمنین عایشه نیست.
ـ برخلاف گفته اسپلبرگ، تناقض شأن نزول مذکور در تفاسیر اهل سنت با یک تفسیر شیعی در خصوص آیه افک، دلیل بر زیر سؤال رفتن عفت عایشه از منظر شیعه نیست. هرچند مؤلف برای تقویت مدعای خود، به یک نمونه نامربوط و بیاعتبار استدلال مینماید.
ـ اسپلبرگ زنان مسلمان را بهحکم آیه Pوَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّO (احزاب/ ۳۳) محبوس در خانه برشمرده و خونهای بهناحق ریخته در پی حضور عایشه در جنگ جمل را علت وجوب پرهیز زنان از عرصه سیاست عنوان میکند. این مطلب با مراجعه به تاریخ و سیره صحابه تأیید نمیشود.
ـ در مجموع، چهرهای که اسپلبرگ از أم المؤمنین عایشه به تصویر میکشد، برآیند یک منقبت دروغین و یک واقعه حقیقی است که هم کمال مطلق و هم خباثت مطلق را از او دور میسازد. شایسته بود مولف با تتبع وسیعتری در آثار متقدم شیعه و اهل سنت و اخذ اقوال متفقعلیه، ابعاد بیشتری از ولادت تا درگذشت وی را مورد توجه قرار دهد و تصویر واقع بینانهتری را از وی ارائه دهد.
فهرست منابع
Spellberg, Denise A. “Āisha bint Abī Bakr.” Edited by Dammen McAuliffe Jane. Encyclopaedia of the Qurān. Brill LeidenـBostonـKöln, 2001.